
يادمه مي گفت وقتي عشقي نبود وفاداري چي رو مي کردي؟؟؟
گفتم وفاداري عشقي رو که توخيال فکرمي کردم هست اما در واقعيت نيست
پس مهر واقعيت داستان مادر بزرگ را ميزنم که حق با اون بود هميشه يکي بود يکي نبود
_______________________________________
درشهرغريب خريدار دل تنهاي باوفاي ما کيست
دل تنهاي من دراين شهرغريب خريدار وفاکيست
درپيله تنهايي من هيچ کسي جزخودمن نيست
دل را به که بسپارم دلدار وفادار که دگرنيست
_____________________________
درشهرمردگاني که در انجاسکوت حاکم است
فرياد نزن آرام باش که دگر مرده اي زنده نخواهد شد
و مرده اي که به سکوت ابديت پيوسته است
نبض گرفتنش بيهوده است نبض نگير
________________
این شعرهام ساخته خودم بود خوش حال میشم نظربدین بگین چطور بودن مرسی فداتون فعلا
نظرات شما عزیزان:
|